خلاقیت

ابتکار و خلاقیت چیست؟

ابتکار نوع خاصی از عمل است و فرد مبتکر بی آنکه طبق دستوری رفتار کرده باشد، میتواند کارهای ارزشمندی ارائه دهد. افراد مبتکر و خلاق گویی قبلا به کار دعوت شده اند.
ابتکار و خلاقیت به عنوان یک نیاز عالیه بشری در تمام ابعاد زندگی او مطرح است و عبارت است از: تحولات دامنه دار و جهشی در فکر و اندیشه انسان، به طوری که دارای توانایی ترکیب عوامل قبلی با روشهای جدید است.
نوآوری و خلاقیت بیشتر یک فعالیت فکری و ذهنی است و به معنای توانایی ترکیب ایدهها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایدههاست.
مهارت و توانایی در به کار بردن خلاقیت، ظرفیت استقامت و صبر را افزایش میدهد و این مسئله باعث میشود که مفهوم شکست در مدیریت تغییر کند. شکست به سادگی نمایانگر فاصله هایی بین آرمانها و واقعیتهاست. شکست فرصتی برای فراگیری واقعیت موجود و درک صحیح و دقیق آن است که میتواند استراتژیهایی را که طبق برنامه پیشبینی شده عمل نکرده اند، تصحیح کند و آرمان را دقیقتر و مشخصتر تعریف کند. این را بدانیم که شکستها، ابدا نمایانگر ضعف و یا کم ارزشی افکار و توانایی ما نیستند. انسان موجودی پیچیده است و به سادگی نمیتوان رفتار و منش او را تحلیل کرد. او در عین حال که از تغییر می هراسد، آن را نیز دنبال میکند.
مهارت و توانایی استفاده از خلاقیت اساسا وضعیت ما را نسبت به واقعیتهای موجود تغییر میدهد. به طوری که وضعیت موجود را نه تنها دشمن بلکه دوست خود به شمار می آوریم. نگاهی هوشمندانه و دقیق به واقعیتهای موجود بسیار اهمیت دارد و انسان باید تصویری شفاف و واضح از آرمانهای خود داشته باشد.

مراحل و موانع خلاّقیت

برای ایجاد خلاّقیت، ابتدا شخص در موضوع مورد نظر به جستجوی اطلاعات می پردازد و سعی می کند موضوع را بهخوبی ریشه یابی کند. سپس این مورد به ضمیر ناخودآگاه می رود و پس از آن، ممکن است شخص در هر لحظه به راه حلّی دست یابد. سپس فرد، این راه کلّی را به آزمایش می گذارد و آن را پرورش می دهد . در این راه، ممکن است موانعی چون: عدم اعتماد به نفس، ترس از شکست، تمایل به همرنگی، عدم تمرکز ذهنی، عدم انعطاف پذیری، عادت زدگی و یا منفی نگری (به خود و جامعه( بر سر راه خلاّقیت، وجود داشته باشد .

ویژگی های افراد خلاّق

فرد خلاّق، هر چیزی را از دیدگاه های گوناگون بررسی می کند. از وضعیت موجود، عموما ناراضی است. مسائلی را می بیند که قبلاً مورد توجه قرار نگرفته اند. ایده ها و تجربیات گوناگون را به هم ربط می دهد. محدود به رسم و عادت نمی شود. به عبارت دیگر، استقلال فکری و ذهنی منتقد دارد انسان های خلاّق، افرادی هدفمند هستند. تیزهوش تر از دیگران به نظر می رسند. نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی، حساس هستند. استقلال طلب اند و نسبت به زندگی خود و دیگران، احساس مسئولیت می کنند

آیا جنسیت، بر روی خلاّقیت تأثیر دارد؟

حداقل دو عاملِ شناخته شده وجود دارند که همیشه اثر خود را در جنس، باقی می گذارند: محیط طبیعی و منش فردی . تشخیص دقیق سهم جنس و تربیت در برخی رفتارها مشکل است. اغلب اتفاق می افتد که اختلاف بین افراد یک جنس، مهم تر و معنادارتر از اختلاف بین افراد دو جنس مقابل است. از این جا نتیجه می گیریم که مطالعه چند فرد مذکر و مؤنث، هر چند هم دقیق باشد، باز هم نمی تواند اختلافات موجود بین جنس ها را به طریق عینی، مورد ملاحظه قرار دهد. برای رسیدن به این هدف، ناچار باید از قواعد روش تجربی پیروی کرد و نتایج بررسی بر روی نمونه های بی شماری را جمع آوری کرد. می توان به درستی انتظار داشت که اختلافاتی از مقوله بدنی، بارزترین اختلافات باشند؛ ولی محققانی به مقایسه دو جنس از نظر هوش عمومی و استعدادهای مختلف ذهنی پرداخته اند که نتایج متفاوتی به بار آورده اند. از تعداد 56 پژوهشی که در یکی از کشورهای غربی انجام شده است، چیزی که از لحاظ هوش عمومی، دال بر برتری دختران یا پسران با یکدیگر باشد، به دست نیامده است. البته در مورد استعدادهایذهنی در زمینه حافظه و دقت در جزئیات، برتری خفیف دختران نسبت به پسران، نشان داده شده است؛ ولی فقط در مورد گویش و آن هم فقط در دوران خردسالی، این برتری تأیید شده است. این امتیاز دختران، در سرعت قرائت وسهولت در جمله سازی نیز به چشم می خورد. در آزمایش های مربوط به اعداد، استدلال منطقی و بخصوص تجسم فضا، پسران، امتیاز بیشتری می گیرند. البته در این خصوص، توجه پسران به تکنیک به هر شکلی یا تأثیر محیط خانوادگی و تحصیلی و دیگر عوامل را می توان در این برتری، دخیل دانست
به اعتقاد روان شناسان رشد، هوش و استعداد تا سن نوجوانی و جوانی، رشد دارد و به اوج خود می رسد. این تکامل، تا سنین جوانی و پایان آن، رو به پیشرفت است و سپس متوقف می شود. برخی نوجوانان و جوانان، از درجه هوشی بالاتری برخوردارند و قادر به تجزیه و تحلیل بهتر مسائل هستند. با این توضیحات، می توان گفت که تقریبا همه افراد آدمی به خاطر این که از توانایی هوشی معمولی برخوردارند، می توانند افرادی خلاّق باشند. این خصوصیت ، مربوط به آدمی از هر جنسی است و نمی توان میان دو جنس (زن و مرد) ، تفاوتی قائل شد. اگر چه می توان گفت که پسران با توجه به خصوصیاتشان، قدرت تجسم و تحلیل قوی تری دارند و می توانند در این حوزه، خلاّقیت بیشتری از خود بروز دهند و در عوض، دختران نیز می توانند در زمینه مباحث نظری ، خلاّق تر باشند. البته اینها ویژگی های مخصوص این دو جنس نیست؛ بلکه هر دو می توانند در همه زمینه ها خلاّقانه عمل کنند